مدرسه دوست داشتنی

قسمت سوم – تحرک و جنب و جوش

 

بررسی عوامل مؤثر برحس دلبستگی دانش‌آموزان و معلمین نسبت به مدرسه و فضاهای یادگیری با توجه به معماری و مبلمان آن

 

تحرک و جنب و جوش در مدرسه دوست‌داشتنی

همانگونه که در شماره‌های پیشین، اشاره کردیم، دلبستگی به مدرسه، باعث انگیزه بیشتر در دانش‌آموزان می‌شود. از میان عوامل تأثیرگذار در حس تعلق به مدرسه مرتبط با معماری آن، مختصری به طراحی و مبلمان فضاها بر پایه تسهیل فعالیت دانش‌آموزان در مدارس دانش‌آموزمحور و همچنین طراحی فضاها به مانند یک خانه و ایجاد احساس خانه در مدرسه اشاره داشتیم.

عامل دیگری که می‌تواند در دوست‌داشتنی کردن مدرسه تأثیر بگذارد، آن است که فضاهای مدرسه به گونه‌ای باشند که امکان جست و خیز و تحرک در آن‌ها فراهم باشد. مدرسه‌ای که باید در آن در ساعات زیادی نشست و فضاهای آن، مجالی برای تحرک بچه‌ها نداشته باشد، منجر به خمودگی و کسالت دانش‌آموزان می‌شود. در عوض در مدارسی که متن فعالیت‌های مدرسه و شرایط طراحی معماری آن، مشوق تحرک و جنب و جوش باشد، به واسطه این نشاط جسمی، نشاط و شادابی روحی در افراد آن ایجاد می‌شود که این امر موجب تعلق خاطر آن افراد به مدرسه می‌گردد.

  • من تنها هفته ای یک بار ورزش می‌کنم!
  • اما من در بیشتر ساعاتی که در مدرسه هستم، ورزش می‌کنم!!

شاید بیشتر مدارس ما با جمله نخست آشنایی بیشتری دارند. یعنی در هفته تنها یک بار فرصتی ایجاد می‌شود که در زنگی به نام ورزش مشغول به تحرک و فعالیت بدنی در آن باشند. درحالی که باید متن فضاها و فعالیت‌های مدرسه در بیشتر زمان‌ها ، موقعیت‌هایی مناسب برای تحرک، جست و خیر و نشاط جسمی و روحی باشد.

مجید و محسن دو دوست قدیمی در دوران دبستان خود هستند که پس از پایان دوره دبستان در تهران، مجید به دلیل مأموریت پدرش در یکی از شهرستان‌ها، از محسن جدا می‌شود. اکنون محسن در تهران و مجید در یک شهرستان دیگر در کلاس اول یک دبیرستان دوره اول، مشغول به تحصیل شده‌اند. بعد از گذشت دو سه ماه از سال تحصیلی این دو دوست در یک مکالمه تلفنی از حال و هوای مدرسه خود با هم صحبت می‌کنند:

مجید: چه خبر از مدرسه جدید؟

محسن: چه خبر می‌خواستی باشه. مثل همه مدرسه‌های دیگه. صبح زود باید به زور از خواب بیدار بشم و آماده بشم تا پدرم منو برسونه مدرسه. توی راه یه چرتی می‌زنم. بعدشم می‌رسم مدرسه. صبحگاه و کلاس و کلاس و کلاس. تقریبا تا بعدازظهر این چرت زدنم ادامه پیدا میکنه. همین.

مجید: بیشتر وقتت توی مدرسه کجایی؟

محسن: خوب معلومه دیگه. سر کلاس، سر جای خودم. نیمکت من ردیف یکی مونده به آخره. بغل دستی من هم که کنارم می‌شینه همیشه یا در حال خوردنه و یا چرت زدن. حال تکون خوردن نداره. منم اذیتش نمی‌کنم و برای همین بیشتر وقتها از جام تکون نمیخورم. چون اگه بخوام برم بیرون به خاطر اینکه اون سر میز نشسته، برای اینکه من باید رد بشم، مجبور می‌شه هی از جاش بلند بشه، برای همین من سعی میکنم خیلی اذیتش نکنم. بیرون از کلاس هم که خبری نیست. یه چیزیه مثل توی کلاس.

مجید: یعنی زنگهای تفریح هم سر کلاسی؟

محسن: آره بیشتر وقتها سر کلاسم. البته هفته‌ای یه زنگ، ورزش داریم که باید بریم توی حیاط. اون موقع روی پله ها می‌شینم. خیلی هم بد نیست. توی اون یک ساعت و نیم، یه هوایی به کله‌ام می‌خوره. گاهی هم نوبت تیم ما میشه می‌ریم توی زمین و دو تا گل می‌خوریم و برمی‌گردیم روی همون پله‌ها.

مجید: حیاطتون چه شکلیه؟

محسن: می‌خواستی چه شکلی باشه؟! یه مستطیل یا شایدم مربع باشه که یه طرفش ساختمون مدرسه است، یه طرفش دستشویی‌هاست و دو طرفش هم دیواره. کفِش هم آسفالته و خط کشی کردن.

واقعیتش رو بخوای همه چیز ساده، خاکستری، یکنواخت و کسل‌کننده است. همیشه من نشستم و یا دارم چرت میزنم و یا تماشا می‌کنم ببینم کی میاد، کی میره. گاهی وقت‌ها هم معلم‌ها من رو پای تخته می‌برن تا یه مسئله رو حل کنم. شاید از معدود جاهایی هست که خواب از سرم می‌پره. اما همیشه که نمیشه دم تخته باشم!

مجید: حوصله‌ات سر نمی‌ره؟ بهت حق میدم.  اینجوری بایدم همیشه در حال چرت زدن باشی!

محسن: آره خوب. اما مگه تو چیکار می‌کنی؟ مگه غیر از اینه برنامه تو؟ همه مدرسه‌ها همینه دیگه.

مجید: خیلی فرق می‌کنه. صبح خیلی زود  بعد از نماز و خوردن صبحانه، با دوچرخه می‌رم مدرسه. وقتی برسم مدرسه دو چرخه‌ام رو موقتاً توی توقفگاه پایه اول می‌گذارم. ساختمون‌های مدرسه ما دور تا دورش فضای سبز و فضای باز هست و یه پیست دوچرخه از بین درخت‌های فضای سبز و روی نهر آب مصنوعی مارپیچ اون می‌گذره و با دوچرخه می‌تونیم مدرسه رو دور بزنیم. من و خیلی از بچه های دیگه روزی چند بار با دوچرخه دور محوطه مدرسه می‌چرخیم. خیلی برامون نشاط‌آور و لذت‌بخشه.

محسن: یعنی فقط توی مدرسه دوچرخه سوار می‌شین؟!!

مجید: نه بابا. اتفاقا خیلی دلایل جذاب دیگه هم هست که باعث میشه هیچ وقت چرتمون نگیره.

اول اینکه زمان درس، انگار که همیشه از پای این تخته سیاه به پای اون تخته سیاه می‌ریم. خوب خودت گفتی وقتی پای تخته هستی چرت از سرت می‌پره. منم همیشه انگار پای تخته هستم. پس چرا باید چرتم بگیره؟

محسن: منظورت رو نمی‌فهمم. یعنی هر کسی یه تخته داره؟

مجید: نه اتفاقا. خیلی وقتها حتی رنگ تخته رو هم نمی‌بینیم که آیا سفیده یا سیاهه. واقعیتش همش در حال فعالیت هستیم. اونجور که گفتی نیست که یه نیمکت ثابت داشته باشیم. میزها و صندلی ها متحرک و چرخدار و کوتاه و بلند هستند. فعالیت‌های مختلفی که تعریف می‌شن و ما انتخاب می‌کنیم. این انتخاب ما هم توأم با تحرک و جابجایی هست. خلاصه، اون چیزی که تو بهش می‌گی کلاس، برای ما یه فضای پر نشاط و پر تحرک هست که همیشه مثل زمانی که پای تخته فعال هستی، ما هم در هر جای اون فضا و موقعیت که باشیم، فعال هستیم و خستگی و کسالتی به چشممون نمی‌بینیم.

محسن: خیلی جالبه. بیرون کلاس‌ها چی؟ غیر از دوچرخه سواری کار دیگه‌ای ندارین؟

مجید: توی فضای باز مدرسه وقتی قدم می‌زنی پر از ابزار جذاب ساده برای ورزش و تحرک هست. بعدش هم وقتی از یه طبقه می‌خوایم به طبقه دیگه بریم که این اتفاق به خاطر سبک و برنامه درسی مدرسه ما زیاد باید رخ بده، آخرین گزینه این هست که از پله ها بالا یا پایین بریم.

محسن: اَاَاَ، خوش به حالتون یعنی همش با آسانسور می‌رین؟ مدرستون آسانسور داره؟

مجید: نه!!! منظورم این نبود.

محسن: پس چیکار میکنین اگه نه با پله می‌رین و نه با آسانسور؟!! حتما پله برقی دارین.

مجید: نه. پله برقی هم نداریم. الان چند تاییش که یادم میاد رو بهت میگم. یه راهش صخره نوردی هست! جاهای مختلفی برای رفتن به طبقه بالاتر از دیواره‌هایی که مثل صخره و برای صخره‌نوردی طراحی و ساخته شدند بالا میریم. راه دیگه اینه که از نردبون‌هایی که با طناب و چوب درست شدند و من قبلا اون‌ها رو فقط توی فیلم‌ها دیده بودم استفاده می‌کنیم. دیگه اینکه از طناب‌های مخصوص و ضخیمی که آویزون هست استفاده می‌کنیم. دستمون رو به اون طنابها می‌گیریم و پاها مون رو هم با دقت توی جاپاهایی که داخل دیوار دیده شده می‌گذاریم و بالا می‌ریم. بعضی وقت‌ها هم مثل عنکبوت از شبکه های طنابی که متصل به دیوار هست و یا حتی جدا از دیوار و مثل یه سطح شیب‌دار البته از نوع شبکه طنابی، خودمون رو به طبقه بالا میرسونیم. دیگه اینکه…

محسن: صبر کن ببینم. خطر ناک نیست؟! مثلا اگه از اون صخره بیوفتین چی می‌شه؟ حتما هر روز کلی کشته و زخمی می‌دیدن؟!!

مجید: اتفاقا من خودم چند باری که فرصت داشتم تا بالاهای صخره یا شبکه طنابی رفتم، بعدش خودم رو عمداً پایین انداختم. خیلی لذت داره وقتی از اون بالا روی اون تشک‌های نرم میوفتی! البته طوری طراحی شده که باید حداقل دوبار و توی دو مرحله بپریم تا به طبقه پایین برسیم. برای اینکه ارتفاع نصف شده باشه و خطری نداشته باشه، یه جوریه که نمیشه یه دفعه‌ای پرید. تازه، به جز پرش، سرسره و روش‌های مشابه اون هم داریم.

محسن: خیلی جالبه. سر کلاس که همش در حال تحرک و فعالیت هستین و یه جای ثابت نمی‌شینین، بیرون کلاس هم که اون‌جوری.

با این حساب همیشه در حال ورزش هستین. درسته؟

مجید: تقریباً. البته زمین‌های ورزشی توی خود مدرسه و استخر نزدیک مدرسه هم هست که اون‌ها وقت‌های مخصوص خودش رو داره ولی واقعا مدرسه ما یه جوری هست که اگه زمین‌های ورزشی رو هم نداشت، باز بچه‌ها به قول خودت همیشه در حال ورزش بودند.

 من مدرسه رو خیلی دوست دارم. برای همین درس خوندن توی این مدرسه رو هم خیلی دوست دارم. خیلی بیشتر از قبل برای درسم تلاش می‌کنم. برای همین هم صبح‌ها خیلی با انرژی و خیلی زود از خواب بیدار می‌شم تا خودم رو به اون برسونم.

من مدرسه‌ام رو دوست دارم…

این مکالمه‌ای که مطالعه فرمودید یک گفت و گوی فرضی بود و تلاش ما این بود که، تصویری از این دو نوع مدرسه در ذهن شما ایجاد کنیم که البته همه ما تصاویر واضح و شفافی از مدرسه محسن در ذهن داریم.

شاید بعضی از خوانندگان محترم، مدرسه مجید را مدرسه‌ای دست نایافتنی بدانند، اما باید بگوییم که نه تنها قابل دست‌یابی است بلکه توجه به این نوع نگاه می‌تواند تا حدودی مدارس مشابه با مدرسه محسن را نیز تغییر دهد و نشاطی بیش از این در آن‌ها ایجاد کند.

 نشاطی که مدرسه را برای آن‌ها دوست‌داشتنی‌تر می‌کند.

در قسمت بعدی، همین موضوع را به صورت جزئی‌تر، به همراه پیشنهادات اجرایی، مورد بررسی قرار خواهیم داد. منتظر دریافت نظرات شما هستیم.

 

اندیشه و پژوهشمعماری و مدرسه دوست داشتنینوشته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیغام خود را از فرم زیر ارسال کنید






    شماره‌های تماس

    982188864054+

    982188864056+

    982188864067+

    982188864072+

    982188864018+

    09123377248

    شماره فکس

    982188864051+

    رایانامه

    info@schoolarch.ir

    نشانی

    تهران، میدان هفتم تیر، خیابان بهارشیراز، پلاک 159