معماری کارآمد؛ مدرسه کارآمد
قسمت اول – مهمترین رویداد در مدرسه کارآمد
محمد تابش – طراح و پژوهشگر در زمینه معماری مدارس
در باب معماری هر بنا، وقتی میگوییم آن بنا به خوبی کار میکند، این تنها به این معنی نیست که خوب و مقاوم ساخته شده و از مصالح خوبی در آن استفاده شدهاست. چه بسا مهمتر از آن، این است که نخست، کارکردها و فعالیتهای درستی برای ساختمان تعریف کنیم و پس از آن ببینیم این ساختمان چقدر از کارکردها، رویدادها و فعالیتهایی که انتظار داریم در آن رخ دهد را حمایت و تسهیل میکند (لاوسون، 1391). در این صورت میگوییم این ساختمان کارآمد است. کارآمدی معماری هر مدرسه نیز، زمانی قابل تعریف است که فعالیتها و رویدادهای اساسی در آن مدرسه تعریف شدهباشند. با این حساب یک مدرسه کارآمد، مدرسهای است که رویداد اصلی و محوری درستی برای آن تعریف شده باشد و همچنین معماری و محیط کالبدی مدرسه، این رویداد را حمایت کند و در تحقق آن تسهیل ایجاد نماید.
رویداد اساسی در مدرسه کارآمد
در دنیای امروز، مدرسه کارآمد مدرسهای است که در آن، رویداد یادگیری مورد حمایت اصلی قرار گیرد. چراکه در نظام تعلیم و تربیت کارآمد، اصلیترین محور فعالیت و مهمترین رویدادها، مبتنی بر یادگیری با محور فعالیت دانشآموزان تعریف میشود. یادگیری که محدود به محتواهای علمی نمیشود و به همه ابعاد مادی و معنوی فراگیران سرایت میکند. بدیهی است که در این نظام، آموزش رسمی و معلممحوری، مبنای فعالیتها نمیباشد و همه چیز برای تدریس رسمی و یکسویه معلم طراحی نمیشود.
معماری مدرسه کارآمد
بیشتر مدارس صد ساله اخیر ایران، مدارسی هستند که چه بسا در بهترین وضعیت، نقش سرپناه را برای افراد آن ایفا میکنند. مدارسی که دانشآموزان و معلمین را در مقابل آفتاب، باد و باران محافظت میکنند. البته به جهت حاکمیت نقش آموزش رسمی و سنتی در این مدارس، فرآیند تدریس رسمی معلم هم تا حدودی مورد حمایت قرار میگیرد، اما حمایت محوری چندانی از یادگیری فراگیران نمیشود. متأسفانه این روند مدرسهسازی همچنان ادامه دارد و ترویج و حمایت میگردد. این در حالی است که معماری مدارس با نظام تعلیم و تربیت کارآمد، ویژگیهای کالبدی متفاوتی دارد. اگر یادگیری در مدارس به آموزش رسمی ترجیح داده شود، معماری محیط این مدارس هم باید به گونهای شکل گیرد که تسهیلگر یادگیری فراگیران گردد. در چنین مدارسی رد و نشانی از راهروهای تاریک و باریک که پیرامون آنها را جعبهها یا سلولهایی به اسم کلاس درس فرا گرفته باشند نمییابیم. به جای یک محیط آموزشی صلب و غیر منعطف و فضاهایی دلگیر و یکنواخت، با یک محیط تغییرپذیر، اجتماعی، پرنشاط و دوستداشتنی با فضاها و چشماندازهای جذاب و همچنین سرشار از نور طبیعی مواجه میشویم. فضاهایی که بیشتر آنها به شکلی کارآمد، ظرفیت بسترسازی مناسب برای یادگیری را پیدا میکنند.
شکل1:راهروی تاریک؛ فضای پیونددهنده ناکارآمد
تفاوت آموزش و یادگیری
ریشه اصلی تفاوت در شکل و کیفیت فضاهای مدارس، در تفاوتی است که میان آموزش رسمی و یادگیری وجود دارد. آموزش، فعالیتی است که طی آن استعدادهای بالقوه یادگیرنده، پرورش مییابد (افضلنیا، 1393). اما این فعالیت با محوریت شخص آموزش دهنده، مدیریت و اجرا میگردد. در فرآیند آموزش، یادگیرنده نقش منفعل دارد. این در حالی است که در هنگام یادگیری، شخص یادگیرنده، نقش فعال دارد. اوست که میبیند، تحلیل و تفسیر میکند و بر اساس آن نتیجه میگیرد و یا کشف میکند (کدیور، 1394). بنابراین یادگیری و آموزش دو موضوع متفاوت میباشند که از جهات مختلف، میتوان آنها را از هم متمایز ساخت. مایکل پیرن از شش منظر، این تفاوتها را بررسی و تشریح کرده است که در اینجا، خلاصه این تفاوتها در جدول- 1، قابل مشاهده است:
جدول‑1 تفاوتهای آموزش و یادگیری (منبع: نگارنده، مبتنی بر نظرات مایکل پیرن)
رديف |
وجه تفاوت |
آموزش |
یادگیری |
1 |
منشأ عمليات |
برنامهریزیشده و سازمانیافته |
پویا و شناور |
2 |
زمان عملكرد |
منقطع، در زمانهای محدود و تعریفشده |
مستمر و جاری |
3 |
انتخاب موضوع |
ازپیشتعیینشده توسط آموزش دهنده |
انعطافپذیر توسط فراگیر |
4 |
انگیزه اقدامات |
احتمال انگیزه نامعلوم برای فراگیر |
انگیزه روشن برای فراگیر |
5 |
نقش عاملين |
نقش فعال برای مدرس و معلم |
نقش فعال برای فراگیر |
6 |
کانون توجه |
فعالیتها و ساز وکارهای ارائه آموزش |
فرآیندهای درونی شخص فراگیر |
با توجه به این تفاوتها، باید گفت که آموزش و یادگیری دو مقوله کاملا متفاوتند که البته در ارتباط با یکدیگر میباشند(پیرن، 1381).
شکل 2: یادگیری و آموزش؛ تفاوت در نقش عاملین
تأثیر انتخاب رویداد یادگیری برای مدرسه در کالبد آن
اگر یادگیری، فرآیندی پویا، مستمر و منعطف است که فراگیران با انگیزه روشن و نقشی فعال در آن، باید کانون توجه قرار گیرند، لازم است تا محیط کارآمد برای یادگیری نیز با ظرفیتی پویا و منعطف، همواره و در همهجای آن محیط، حامی و تسهیلگر آن فراگیران و فعالیتهای آنان باشد. بنابراین بسیاری از فرمها، فضاها و چینشهایی که تا کنون در مدارس رایج بودند، میتوانند به شکلی کاملا متفاوت ظهور و بروز پیدا کنند. شکل و انتظامبخشی متفاوتی که آن مدارس را به محیطهایی منعطف، پویا، اجتماعی، دوستداشتنی و در یک کلام، “کارآمد” تبدیل میکند.
بر این اساس در سلسله مقالاتی که با این رویکرد ارائه خواهند شد، فضاهای گوناگونی از مدرسه مانند کتابخانه، آزمایشگاه و کارگاه، دفتر معلمین، راهروها و فضاهای پیونددهنده، نمازخانه، فضاهای باز و کلاسهای درس، مورد مطالعه قرار میگیرند. در صورت طراحی به شکلی کارآمد، هر کدام از این فضاها این ظرفیت را دارند تا بتوانند، به قلب تپنده مدرسه تبدیل گردند. بررسی ویژگیهای معمارانهای که بتوان با همکاری معلمین و حمایت مدیران مدارس در این فضاها ایجاد گردد.
ارزیابی وضع موجود و نگاهی دوباره
پیش از اینکه به ویژگیهای منجر به کارآمدی در هر یک از فضاهای فوق بپردازیم لازم است با نگاهی متفاوت، فضاهای مدرسه خود را بهتر و دقیقتر بررسی کنیم و خود را در معرض سؤالاتی در ارتباط با این موضوع قرار دهیم. این چالش ذهنی، مقدمه خوبی است تا ما بتوانیم از برخی ویژگیهای محیطی به اصطلاح “جاافتاده” و رایج، در صورت ناکارآمدی آنها فاصله بگیریم و یا عبور کنیم. از خود بپرسیم که آیا کتابخانه یک مدرسه که تنها از یک مخزن کتاب و یک قرائتخانه تشکیل شده باشد، میتواند کارآمدی داشته باشد؟ آیا مجهز بودن کارگاه و یا آزمایشگاه و حضور یک معلم کاردان در آنها برای کارآمدی، شرطی کافی به حساب میآید؟ آیا تعریف ما از دفتر معلمین باید به محلی که در آن معلمین استراحت کوتاهی کنند و بعضی اسباب و وسایل خود را قرار دهند، محدود شود؟ آیا فضاهای گوناگون مدرسه تنها با یک یا چند راهرو که فقط نقش معبرهای معمولا تاریک و غیرمفید را بازی میکنند، قابل دسترسی و پیوند به یکدیگر هستند؟ آیا فضاهای باز مدرسه فقط با امکان تشکیل صفوف صبحگاهی و یا وجود زمینهای ورزشی به کارآمدی دست پیدا میکنند؟ آیا فضاهایی که کلاس درس نامیده میشوند، با یک تخته سیاه یا سفید، و میز و نیمکتها و سکوی معلم و میز آن به چینش کارآمد خود میرسند؟
شکل3: کلاس با چینش مناسب برای آموزش رسمی
4- کلاس فعال برای یادگیری مشارکتی
هر یک از پرسشهایی که مطرح شد، میتواند فکر و ذهن ما را تا حدودی برای تغییر و همچنین پایهگذاری تعاریف جدید، آماده کند و به تلاش برای ایجاد شرایط جایگزین وضع موجود سوق دهد. بدیهی است که اگر مدارس ما در وضع موجود، کارایی لازم را ندارند، ضرورت دارد که به فکر تغییر و بازتعریف در جهت کارآمدی در آنها باشیم. پس از این مقدمه، در قسمتهای بعدی به بررسی هر یک از فضاهای پرظرفیت در راستای توسعه زمینههای مناسب برای یادگیری که به بعضی از آنها اشاره شد، خواهیم پرداخت.
منابع:
افضلنیا، محمدرضا (1393)، تکنولوژی یادگیری. تهران: انتشارات سمت
پیرن، مایکل (1381)، سازمانهای یادگیرنده در عمل، ترجمه ابوالفتح لامعی. ارومیه: انتشارات موسسه شاهد ایثارگران
کدیور، پروین (1394)، روانشناسی یادگیری از نظریه تا عمل. تهران: انتشارات سمت
لاوسون، برایان(1391)، زبان فضا، ترجمه علیرضا عینیفر و فؤاد کریمیان. تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران