معماری مدرسه؛ به عنوان معلم سوم
قسمت چهارم – تبدیل ساختمان مدرسه به یک اسباب بازی آموزشی
بررسی شرایط و راهکارهای تحقق یادگیری، به کمک طراحی معماری، مبلمان و تزئینات مدرسه
وقتی که ساختمان مدرسه، همبازی بچهها میشود
در قسمتهای پیشین اشاره شد که ساختمان مدرسه میتواند پس از معلم به معنای مصطلح آن و همسالان و همکلاسیها، به عنوان معلم سوم، در جهت یادگیری، نقش ایفا کند.
این موضوع را در مقاطع تحصیلی دبستان و حتی دبیرستان دوره اول، میتوان به تبدیل مدرسه به یک اسباب بازی آموزنده در مقیاس بزرگتر و یا یک همبازی برای بچهها تشبیه نمود. اگر بتوان در عناصر معماری، تزئینات و مبلمان مدرسه، امکانی فراهم نمود که دانشآموزان با مداخله در آنها، به شکلی خودآغاز، بتوانند در حالیکه سرگرم میشوند، به دانش و مهارتهای خود بیفزایند، شاهد همان اتفاقی هستیم که کودکان در ارتباط با اسباب بازیهای واجد ارزش در زمینه یادگیری و یا همبازیهای خود با آن روبرو میشوند. با این حساب، اتفاقی که در برخورد با بازیهای فکری رخ میدهد میتواند در اندازههایی بزرگتر و در مقیاس معماری، درون محیطهای یادگیری نیز محقق شود.
مدرسه، اسباببازی آموزنده
بازی، باید سرگرم کننده، فعال، خود به خود، خودآغاز و با قابلیت به چالش کشیدن باشد و با یادگیری ارتباط داشته و موجب توسعه شناخت گردد. سازندگان اسباببازیها به طور معمول در تلاش هستند تا یک ابزار نسبتاً کوچک با ویژگیهای جذاب و گیرا تولید کنند که هدف یا اهداف مورد نظر در یادگیری را تأمین کند. اهدافی که به کمک فرم، بافت، رنگ و روابط معین در اجزاء با رویکرد تعامل بین کودک و وسیله بازی به گونهای که آن وسیله با جذابیتی که دارد بتواند کودک را مختارانه به سمت خود بکشاند، تأمین میشود. این موضوع میتواند در مدرسه هم دیده شود. کالبد مدرسه، به مثابه یک اسباب بازی جذاب، تبدیل به یک وسیله و ابزار بزرگی میشود که در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد تا با این وسیله به وسعت شناخت خود از جهان بیافزایند و در پی آن، دانش خود را گسترش دهند.
معمای کتاب ریاضی یا یک بازی فکری
در یک دبستان، یکی از فضاهای خود را برای درس ریاضی انتخاب کردهاند و معلمین آن دبستان بیشتر از آن فضا برای یادگیری بچهها در درس ریاضی استفاده میکنند. این فضا به طور معمول، محل جمع شدن و گپ و گفت بین معلمین برای برنامهریزیهای مرتبط با درس ریاضی این دبستان شدهاست. یک روز و در ساعات پایانی فعالیت بچهها در مدرسه، در حالی که چند نفر از بچههای کلاس دوم در گوشهای از این فضا قبل از جمع کردن وسایل خود و خروج از مدرسه مشغول بازی و گفت و گو بودند، در گوشهای دیگر، چندی از معلمین مدرسه مشغول صحبت با هم بودند. مسئله اصلی آنها این بود که چگونه این فضا را قدری شادابتر و با نشاطتر کنیم. احساس همه آنها این بود که این فضا قدری بیروح و کسالت آور است. نظرات مختلفی مطرح شد. استفاده از گلدان، تغییر در مبلمان، تعویض پردهها، رنگآمیزی جدید دیوارها و… . پیشنهاد رنگآمیزی کلاس به شکلی متنوع و شاداب با رنگهای نسبتاً شادتر، بیشتر از بقیه پیشنهادها مورد توجه قرار گرفت.
در همین وضعیت بود که توجه یکی از این معلمین، به فعالیتی که بچهها در گوشه دیگر کلاس مشغول آن بودند جلب شد. آنها روی فرش نشسته بودند و با تعدادی مربع کوچک که خودشان با مقواهای رنگی درست کرده بودند مشغول حل یکی از معماهای کتاب ریاضی، بر روی زمین بودند. از این لحظه به بعد این معلم به جای توجه به همکاران خود، متوجه گفت و گوی بچهها و مقواهای مربعشکل رنگی بود که بین آنها دست به دست میشد. بچهها میخواستند با مربعهای رنگی 5در5 سانتیمتری که با مقواهای رنگی درست کردهبودند، 12 قطعه مختلف درست کنند که هر کدام از این 12 قطعه، با 5 مربع همرنگ و هماندازه درست شده باشد. بعد از آن باید یک جدول که خانههای آن از 5 ردیف و 12 ستون مربع شکل و هماندازه با مربعهای کوچک تشکیل شده بود را با این 12 قطعه پرکنند. این بچهها با این کار، برای حل معمای خود چیزی شبیه به یک اسباب بازی فکری کوچک در حدود یک مقوای 25در60 سانتیمتری درست کرده بودند.
رنگ در محیط به کمک بازی ریاضی
در این زمان بود که معلم داستان ما، به پیشنهاد جدیدی برای شاداب کردن محیط یادگیری ریاضی در آن دبستان دست پیدا کرد. رو کرد به همکاران خود و گفت: «من یک فکری به نظرم رسید». پس از آن بدون مکث به بچهها اشاره کرد و گفت: «نگاه کنید که آن بچهها چه میکنند؟». آنها نیز فعالیت بچهها را دیدند و متوجه موضوع مورد تلاش آنها شدند. در این زمان یکی از معلمین پرسید: «خوب، چه فکری دارید؟»
ایدهای که در ذهن آن معلم با توجه به فعالیت بچهها شکل گرفته بود، تبدیل بازی فکری آنها در مقیاسی بزرگتر بر روی یکی از دیوارهای آن فضا بود. البته مربعهای رنگی بزرگتر با فومهای رنگی نسبتاً ضخیم که بتواند مثل یک پازل، سطح یک قاب بزرگ روی دیوار را بارنگهای شاد و متنوع بپوشاند. این قطعات به کمک چسبهای پارچهای، روی موکت با طرح شبکه ترسیم شده روی آن، به راحتی میچسبند و یا از آن جدا میشوند.
باید گفت که قانون و ابعاد این بازی میتواند متغیر باشد. میشود فعالیتها و معماهای مختلف دیگری هم مطرح گردد و با تغییر ابعاد این قاب بر روی دیوار، علاوه بر رنگین شدن فضای کلاس، دیواره آن کلاس تبدیل به یک اسباب بازی فکری بزرگ شود.
بچهها با آن در تعامل خواهند بود و معماهای مختلف را حل میکنند. شکل و ترکیب رنگها به جهت تغیرات مداوم در چینش قطعات رنگی و هم تغییر در شکل و ابعاد آنها، طرح و نقش روی دیوار، دائماً تغییر میکند و هیچگاه یکنواخت نمیشود.
هر هفته یک فعالیت یا یک معما مطرح میشود و بچهها را به شکل آموزندهای سرگرم میکند. موضوعات مختلفی مانند الگویابی، تقارن و… در کلاس دوم دبستان و بسیاری موارد دیگر در کتب درسی دیگر میتواند تولید کننده ایده طرح باشد. این تغییر در موضوع و شکلها، دیواره کلاس را به شکل متنوعی، رنگارنگ و همچنین رنگ به رنگ مینماید.
شایسته است تا با هم مروری کنیم که چه اتفاقاتی در این داستان افتاده است:
- همفکری معلمین برای زیباسازی محیط
- توجه به فعالیت دانشآموزان و کسب ایده از آنان
- تبدیل بخشی از ساختمان مدرسه به یک اسباببازی بزرگ آموزنده و تعاملی
- رنگین شدن محیط یادگیری و شاداب و زیباتر شدن آن محیط
- تنوع و تغییر این محیط با تغییرات متأثر از بازیهای فکری آموزنده دانشآموزان
آیا به نظر شما این پنج اتفاق نمیتواند حتی به شکلهای گوناگون دیگری در مدرسه شما رخ بدهد؟ اتفاقاتی که بخشهایی از محیط کالبدی مدرسه را به اسباببازیهای بزرگ آموزنده و تعاملی تبدیل کند و نتیجه آن تبدیل ساختمان مدرسه به یک وسیله برای یادگیری در دانشآموزان گردد.