معماری مدرسه؛ به عنوان معلم سوم
قسمت سوم – ساختمان مدرسه یک معلم هندسه میشود!
بررسی شرایط و راهکارهای تحقق یادگیری، به کمک طراحی معماری، مبلمان و تزئینات مدرسه
وقتی که ساختمان مدرسه، همکار معلمین میشود
همانگونه که در دو قسمت قبلی اشاره شد، ساختمان مدرسه میتواند پس از معلم به معنای مصطلح آن و همسالان و همکلاسیها، به عنوان معلم سوم، نقشآفرین باشد.
به عبارت دیگر محیط فیزیکی مدرسه، میتواند عناصر، اجزاء، تزئینات و مبلمان متنوع و گوناگونی داشته باشد که کارکردهای چندگانهای را دارا باشند و در جهت یادگیری نیز، پاسخگو باشد. ایدهپردازان اصلی در این ارتباط، معلمین خلاقی هستند که ذهن توانمند آنها از اجزاء مختلف ساختمان مدرسه، ظرفیتهای یادگیری جدیدی تولید میکند. آنها به کمک معماران، میتوانند ایدههای ناب خود را به شکلی عینی و واقعی خلق کنند تا ساختمان مدرسه را با نقشی آموزنده، به یکی از همکاران خود در محیط مدرسه تبدیل نمایند.
این معلمین خلاق، از خود میپرسند که آیا از ساختمان مدرسه و اجزاء آن میتوان انتظار داشت تا برای فراهم کردن محیط مشوق یادگیری، به کمک آنها بیاید؟ سادهترین عناصر محیطی را با چنین رویکردی مورد مشاهده قرار میدهند و به کمک خلاقیت خود، آنها را به ابزاری برای یادگیری تبدیل میکنند.
کالبد مدرسه، عضوی از اعضاء گروه معلمین ریاضی
در یک مدرسه، به منظور تغییرات در فضاها با رویکرد توسعه شفافسازی در فضاها و ایجاد یکپارچگی بیشتر و فراهم کردن عمق دید گستردهتر، تصمیم به برداشتن برخی از دیوارهای مدرسه گرفته میشود. این مدرسه با اسکلت فلزی بنا شده است و دیوارهای آن نقش باربر ندارند.
اما در حین اجرای این تصمیم در تخریب یکی از این دیوارها، با یک موضوع پیشبینینشده روبرو میشوند و متوجه میشوند که این دیوار، دارای یک بادبند همگرا بودهاست که به هر دلیلی، پیش از تخریب از آن بیخبر بودهاند.
–
در این وضعیت، مجموعه دستاندرکاران مدرسه نظرات مختلفی میدهند. یک نفر میگوید بهتر است دوباره دیوارچینی کنیم و از شفافیت این دیوار صرف نظر کنیم. یکی از معلمین به شوخی میگوید به نظر من بهتر است از این بادبند صرف نظر کنیم. انشالله که هیچ وقت زلزلهای نیاید که به آن نیاز پیدا کنیم! شخص دیگری پیشنهاد میدهد تا در شکل بادبند تغییر ایجاد کنیم و آن را به یک بادبند واگرا تبدیل کنیم. هر کدام از نظرات، موافقین و مخالفینی پیدا میکند.
بادبند همگرا
در همین شرایط یکی از معلمین گروه ریاضی به جمع اضافه میشود و از موضوع بحث مطلع میشود. همینطور که گفت و گو بین افراد در این مورد ادامه پیدا میکند این معلم هندسه، با دقت زیاد، به بادبند بیچاره و نگونبخت نگاه میکند. بادبندی که همه برای خلاص شدن از شر آن به دنبال راه چاره میگردند. اما نگاه این معلم با نگاه دیگران تفاوت دارد. زیرا او با دیدن این بادبند به یاد خیلی از موضوعات درسی میافتد. او در این بادبند، زوایای متقابلبهرأس را میبیند. همچنین یک مستطیل میبیند که قطرهای آن رسم شدهاند. میبیند که قطرها در آن با هم برابرند و مثل هر متوازیالاضلاعی، همدیگر را نصف کردهاند. او نحوه اثبات این قضیه که در هر مثلث قائمالزاویه، میانه وارد بر وتر نصف وتر است را میبیند. او خیلی از مباحث درسی مورد توجهش را در این بادبند پیدا میکند و با این نگاه، این بادبند از نظر او یک مزاحم نیست. نه تنها به فکر خلاصی از شرش نیست بلکه آن را همکار خود در مدرسه میبیند.
این ایدهها در ترکیب با تمهیدات معمارانه، به واقعیت تبدیل میشوند. حتی میتوان با همکاری معلمین و دانشآموزان به تحقق این ایدهها نزدیک شد. فقط کافی است تا پس از پوشش مناسب برای زیباسازی اسکلت فلزی بادبند مورد نظر، با استفاده از چوب یا پیویسی و یا حتی یک رنگآمیزی ساده، به کمک نورپردازی مناسب و تعاملی، محتواهای علمی مورد نظر را روی آنها پیاده کنند.
این معلم خلاق ریاضیات و هندسه به کمک دانشآموزان مدرسه، با برش تختههای چوبی و نصب آنها روی این بادبند، سطح فلزی نازیبای آن را میپوشاند. پس از آن، قطعات مختلف اصلی در اجزاء این بادبند را نامگذاری میکند. محل تلاقی دو تیر مورب که به مانند قطرهای یک مستطیل هستند را O مینامد و چهار رأس این مستطیل را با حروف A، B، C و D مشخص میکند. زاویههای 1O تا 4O را هم به کمانهایی از جنس چوب و یا پلکسی، مشخص میکند. در این مرحله، هر کدام از طولهای اضلاع این مستطیل و کمانهای زوایههای مختلف آن و همچنین هر قطعه از قطرهای آن را با یک چراغ نوار اسامدی مات که خیرگی بالایی نداشتهباشد مجهز میکنند. در این وضعیت، هر کدام از این زوایا و پارهخطها، این قابلیت را پیدا میکنند تا با یک کلید مخصوص روشن یا خاموش شوند.
پوشش چوبی و اضافه کردن علائم
این که کدام اضلاع یا زوایا با هم و یا جداگانه و به چه ترتیبی روشن شوند، یا اینکه برای بیان هر موضوعی از چه نوع دستورالعملی در روشن کردن چراغها استفاده شود، جزئیاتی دارد که از هدف درج این مقاله خارج است. مهم آن است که با یک نگاه جدید به اجزاء ساختمان مدرسه نگریسته شود و طرحهایی در آنها پیاده شود که امکان تعامل دانشآموزان در هنگام استفاده از چنین سامانههای آموزنده ساختمانی فراهم باشد و صرفا یک نمایش آموزنده یکطرفه، طراحی و اجرا نگردد. از سویی دیگر پرسشآفرینی و لایهلایه بودن عناصر محیطی باعث نوعی از پیچیدگی میشود که جذابیتی به مراتب بیشتر از ارائه خالص و مستقیم را دارد و با تحریک حس کنجکاوانه دانشآموزان، آنها را به تلاش بیشتر برای یادگیری تشویق میکند. مثلاً در این نمونه، میتوان از چند دستورالعمل مختلف برای روشن کردن چراغها استفاده کرد که ترتیب روشن شدن در هر دستورالعمل، بیانگر یکی از مفاهیم هندسی مرتبط با موضوع است. بدون اینکه عنوان آن به شکل مستقیم روشن باشد، دانشآموزان با تعامل توأم با پیچیدگی و ابهام، سعی در کشف مفهوم مورد نظر میکنند. چنین روشی، به مراتب مناسبتر از شیوهای است که در آن، با دستورالعملهای کاملا روشن و مستقیم به بیان موضوعات مشخص بپردازند.
روشن شدن اجزاء گوناگون به صورت عاملی و هدفمند
در این سلسله مقالات، در هر قسمت، مثال یا مثالهایی مطرح میشود که در آن به ذکر نمونههایی از برخورد با ساختمان مدرسه و اجزاء آن برای تبدیل آنها به ابزار یادگیری، پرداخته میشود. هدف اصلی از بیان این نمونهها، تبیین اصول این رویکرد است و ما نمیخواهیم که در این مثالها متوقف شویم.
میخواهیم با ذکر چنین نمونههای فرضی، بیان کنیم که:
- میتوان موضوعات و اتفاقات موجود در کالبد مدرسه را به گونهای متفاوت و تازه دید. یک بادبند با تیرهای مورب فولادی، در نگاه ساده اولیه، آزارنده است، اما یک معلم هندسه خلاق، آن را ابزار یادگیری میبیند. یک معلم فیزیک خوش ذوق، اعتراض میکند که چرا آن را میخواهید بپوشانید؟ بگذارید بچهها آن را ببینند و برایشان این پرسش مطرح شود که اینها برای چه اجرا شدهاند و چه ویژگی و کارایی دارند؟
- با یک نگاه خلاقانه در جهت توسعه ظرفیتهای یادگیری، میتوان تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد.
- ورود معلمین و نیروهای متفکر مدرسه در تغییرات کالبدی مدرسه، مانند بازسازی، دکوراسیون و مبلمان مدرسه، میتواند امکان تحقق تبدیل اجزاء مدرسه به ابزار یادگیری را فراهم کند.
- امکان تعامل دانشآموزان با اجزاء محیط کالبدی برای یادگیری، بسیار سودمند است.
- تشویق دانشآموزان به تلاش برای یادگیری با قرارگیری در موقعیتهای تودرتو و پیچیده که منجر به ایجاد حس کنجکاوی میگردد، صورت میگیرد.
در مقالات بعدی، با ذکر مثالهای دیگر از چگونگی استفاده از معماری و اجزاء ساختمان مدرسه، به عنوان ابزار یادگیری، به زوایای دیگری در این ارتباط اشاره خواهیم داشت.