معماری کارآمد؛ مدرسه کارآمد
قسمت چهارم – دفتر معلمین با معماری کارآمد
محمد تابش – طراح و پژوهشگر در زمینه معماری مدارس
در قسمتهای قبلی با بیان این مقدمه که مدرسه وقتی کارآمد است که فضاهای آن مشوق، حامی و تسهیلگر یادگیری باشد، قدری درباره کتابخانه کارآمد سخن به میان آمد. البته پرداختن به کتابخانه کارآمد فرصت بیشتری نیاز دارد که کنکاش و ادامه واکاوی در آن را به عهده خوانندگان محترم وامیگذاریم. هرچند در بخشهای مختلف دیگر رد و نشان کتابخانه به شکلهای گوناگون مشاهده خواهد شد.
در این قسمت به دنبال شاخصهای کالبدی و ویژگیهای معمارانهای هستیم که چرخ دفتر معلمین مدرسه را با کارآمدی بیشتری به گردش درآورد. واضح است که کارآمدی دفتر معلمین هم مشروط به آن است که در جهت کارآمدی کلان در مدرسه قرار گیرد و همانگونه که یک مدرسه کارآمد، مدرسه تسهیلکننده یادگیری است، دفتر معلمین در این مدرسه هم باید زمینه توسعه یادگیری در آن مدرسه را افزایش دهد.
اما اگر بخواهیم به سرعت از مقدمات عبور کنیم و به یک نقطه کلیدی روشن دست یابیم، پرداختن به این پرسش که “دفتر معلمین در یک مدرسه با ویژگی اولویت دادن به یادگیری، برای چه هدفی احداث و مبلمان میگردد؟” ما را یاری میکند و راه را برای ما روشنتر میگرداند.
پاسخ به این سؤال در متن آن، قابل مشاهده است. مدرسهای که برای یادگیری هدفگزاری میگردد، دفتر معلمین این مدرسه نیز باید برای یادگیری سازمان و سامان یابد. به عبارتی دیگر میتوان گفت که دفتر معلمین با هدف توسعه یادگیری برای خود معلمین، میتواند نقش بسیار کارآمدی پیدا کند. این دفتر به مکانی تبدیل شود که به اشکال گوناگون منجر به رشد معلمین گردد. اما چگونه؟ اینجا باید مراقب باشیم که پاسخهایی که در ابتدا به ذهنمان خطور میکند ما را به خود مشغول و در نهایت متوقف نکند. یعنی مواردی هستند که برای رشد و توسعه معلمین لازم هستند ولی کفایت ندارند. مثلا بلافاصله پاسخ دهیم که لوازمالتحریر و چند قفسه کتاب مناسب معلمین به همراه چند رایانه جهت استفاده از کتابها و محتواهای علمی مجازی در سطحها و شکلهای گوناگون آن، یک دفتر معلمین کارآمد در جهت یادگیری برای ما فراهم میآورد.
این پاسخ همانقدر بدیهی و اولیه هست که وجود میز، صندلی، کمد، رختآویز، نور و تهویه طبیعی و حتی یک آبدارخانه که در شکل امروزی آن به صورت یک آشپزخانه کوچک و باز در گوشهای از دفتر قرار میگیرد، بدیهی هستند و فورا به ذهن میآیند.
اینجا ما باید به لایههای عمیقتری از موضوع هم فکر کنیم. برای این منظور به نظر میرسد باید به دنبال یادگیری معلمین در شکل گستردهتری در دفتر معلمین باشیم. به دنبال اینکه دفتر معلمین به جز استراحت کوتاه و محل برطرف کردن نیازهای اولیه معلمین، مانند قرار دادن وسائل و لوازم معلمین، صرف چای و غذا، مطالعه، تکمیل و ویرایش طرح درس، جست و جوی اینترنتی در راستای محتواهای درسی مرتبط با معلم، طرح سؤال یا تصحیح برگههای امتحانی و بسیاری از فعالیتهای مشابه، چه کارکرد اساسی دیگری میتواند پیدا کند؟
همه مواردی که اشاره شد را در موقعیتهای دیگری هم میتوان انجام داد. حتی برای بعضی از آنها موقعیتهای بهتری نیز نسبت به دفتر معلمان، قابل فرض و دستیابی هستند.
کارکرد اساسی که منجر به یادگیری برای خود معلمین میگردد وابسته به این واقعیت است که ما باید دفتر معلمین را یک “محیط یادگیری اجتماعی” بدانیم. مکانی که به شکلی طبیعی محل جمع شدن معلمین در ساعات مختلف مدرسه است، بهترین فرصتِ مکانی است که به عنوان یک محیط اجتماعی به گونهای طراحی گردد که امکان یادگیری از یکدیگر در این فضا فراهم گردد.
بنابراین یک محیط یادگیری اجتماعی تحت عنوان دفتر معلمین، برای یادگیری از هم به کمک گپ و گف باهم، برای یادگیری از همدیگر به کمک فعالیت گروهی با همدیگر، برای تکمیل کار همدیگر، برای هماهنگی با یکدیگر، برای تقسیم کار با یکدیگر، برای یادگیری از تجربه و دانش دیگران که حتی خارج از جمع معلمین حاضر هستند و در این محیط اجتماعی از آنها یاد میگردد، برای یادگیری از دانشآموزان تجربهساز برای معلمین که در دفتر از آنها سخن به میان میآید و حتی به شکل رسمی آن برای یادگیری به کمک شرکت گروهی در یک کارگاه آموزشی، محیطی میباشد که کارکرد اساسی یادگیری اجتماعی را تسهیل و مورد حمایت قرار میدهد.
بدیهی است که تبدیل شدن دفتر معلمین به یک محیط یادگیری اجتماعی نیازمند اراده گردانندگان مدرسه همسو و همجهت با چنین رویکردی است. اکنون فرض کنیم در یک مدرسه این هدف در اولویت قرار گیرد. در اینجا سؤال جدیدی مطرح میگردد که طراحی معماری و مبلمان دفتر معلمین به مثابه یک محیط یادگیری اجتماعی، چه اولویتهای نیازمند به توجهی دارد؟
به طور معمول چیدمان مبلمان بیشتر مدارس ما به شکلی کاملا دورچین، صورت میپذیرد. این روش چه شکلی از روابط اجتماعی در دفتر را تسهیل میکند؟ واضح است که در این نوع چیدمان معمولا در هر لحظه یک نفر صحبت میکند و دیگران شنونده آن صحبت هستند. در برخی موارد هم گفتگوهای دونفر دونفر در گوشه و کنار این فضا شکل میگیرد. این نوع چیدمان و گفتوگوها به محتواهایی ختم میشود که بین همه معلمین در درسهای مختلف ماهیتی مشترک پیدا کند. پس احتمالاً بیشتر از ذکر لطیفه، خاطرات و حتی بحثهای سیاسی پیش نمیروند و در سطح نازلی که با شأن و جایگاه یادگیری اجتماعی فاصله دارد باقی میمانند.
تصویر1- دفتر معلمین و دورچین صندلیها، تعاملات اجتماعی بین معلمین را محدود میکند
اما پیشنهاد جایگزین به جای چیدمان دورچین، چیدمانی است که فضا را تا حدی تفکیک کند و مثلاً امکان تشکیل گروههای 4-5 نفره را نیز فراهم سازد. اندازه اتاق معلمان، تعداد کلاسها و به دنبال آن تعداد معلمان در یک زمان مشترک در دفتر معلمان، تأثیر بسیار زیادی در موضوع دارد. بنابراین متناسب با این شرایط به طور کلی میتوان گفت بهتر است بخشی از دفتر و اتاق معلمان در نقش سابق خود باقیبماند در این شرایط میتوان یک حلقه نسبتاً بزرگتری برای جمعهای بزرگتر در نظر گرفت و فضای باقیمانده را علاوه بر تجهیز با کمدها، رختآویز، رایانه، قالیچه کوچک و یک آبدارخانه کوچک حتی در ابعاد یک کابینت 60 در 120 یا 180سانتیمتری در گوشهای از دفتر، با قرار دادن میزهای گرد کوچک با قطر 70 سانتیمتر و قرار دادن چهار صندلی به دور هر میز، فضاهای تشکیل گروههای کوچک را فراهم ساخت.
تصویر 2 – دفتر معلمین با مبلمان متنوع برای توسعه یادگیری معلمین با تشکیل گروههای کوچک
در صورتی که فضای دفتر به اندازه کافی وسعت داشته باشد میتوان بخشی را به یک میز کارگاهی و آزمایشگاهی نیز مجهز کرد. تولید محتواهای علمی با رویکردهای عملی کارگاهی و آزمایشگاهی در گوشهای از دفتر مدرسه در دسترس قرار میگیرد. خیلی خوب میشود که این بخش از دفتر در کنار دری باشد که به فضای نیمهباز مجاور دفتر راه پیدا میکند و کمک یکند که برخی از این فعالیتهای کارگاهی که بو یا صدای نامطلوبی تولید میکند در آن فضای نیمهباز تجربه شود و مورد بحث واقع گردد. اگر همچنان فضای دفتر وسعت کافی را داشته باشد، میتوان با قرار دادن نیم ست مبل راحتی کوچک و قفسه کتاب مجاور آن یک فضای دنج برای تشکیل یک جمع 3-4 نفره از معلمان در کنار کتابخانه کوچک دفتر معلمان تشکیل داد تا بتواند بخش دیگری از یک محیط یادگیری اجتماعی را سازمان دهد.
تصویر3- تنوع مبلمان در دفتر معلمین برای تنوع فعالیتها
با این اوصاف، مدارسی که دفتر معلمین بزرگی در اختیار دارند شرایط بهتری را در اختیار دارند. در یک مدرسه اگر این امکان وجود دارد که دفتر معلمین توسعه یابد و با فضا یا فضاهای مجاور ادغام گردد، اولین راهکار برای سوگیری به سمت برپا کردن امکانات و مبلمان متنوع در آن دفتر است. اما دفاتر کوچکتر که هیچ امکانی برای توسعه ندارند را نباید اینگونه فرض کنیم که هیچ فرصتی برای به پا کردن تمهیدات لازم برای یادگیری اجتماعی و مشارکتی در اندازههای حداقلی خود را ندارند.
برنامهها و سیاستهای آموزشی مدرسه و گردانندگان آن، و تمرکز روی اولویتهای کارکردهای با محوریت یادگیری در همه فضاها، در ترکیب با معماری همسو و تسهیلگر انواع یادگیری، کارآمدی محیط مدرسه را ارتقاء میبخشد. حتی اگر این رشد کارآمدی مدرسه ما را به سطح بالایی از کارآمدی نرساند میتواند به طور نسبی به آن نزدیک گرداند. بنابراین یک دفتر کوچک معلمین در یک مدرسه هم به طور نسبی میتواند برخی از ویژگیهای لازم را تا حدودی تأمین نماید.